به گزارش قدس خراسان، تاریخ میگوید شاهد جنگها و اتفاقهای مهمی بوده است، ساخت آن را که روی رودخانه هریرود بنا شده به همسر شاهرخ تیموری نسبت میدهند و روزگاری مسیر جاده ابریشم بوده اما امروز برخی ملاقاتهای مرزی روی آن که نقطه صفر مرز ایران و ترکمنستان است برگزار میشود، امروز این نام تاریخی را روی یکی از گروهانهای هنگ مرزی سرخس گذاشتهاند، گروهان «پل خاتون» که با هشت پاسگاه مرزی خود حفاظت از خاک و آب ایران در محدوده مرز سهجانبه ایران، ترکمنستان و افغانستان را به عهده دارد.
میل سهجانبه سرخس کجاست؟
سرگرد علی احمدیان، فرمانده گروهان مرزی پل خاتون است که حراست از ۷۰ کیلومتر از حوزه هنگ مرزی سرخس را با نیروهایش بر عهده دارد. با این فرمانده گروهان راهی مرز سهجانبه ایران، ترکمنستان و افغانستان میشویم. در کنار یک نماد شبیه میله متوقف میشویم، با فاصلهای کوتاه در کنار سیم خاردارها روی زمین انگار شخم خورده است، من که اسم «میل سهجانبه» را شنیده بودم و در ذهنم مرور میکردم اینجا که فقط یک مرز است و با همین فکرها برای بررسی بیشتر به میل مرزی نزدیک میشوم، فرمانده احمدیان میگوید: «در برگشت دوباره روی همین رد، پا بگذارید» تازه متوجه شدم انگار خرابکاری کردم، میپرسم این رد شخم زده چیست؟ که فرمانده گروهان این طور توضیح میدهد: به این محدوده سایت میگوییم، دستکم ماهی یک بار مرزبانی موظف است این سایتها را روی زمین با عرض یک و نیم تا دو متر احیا کند، چنانچه متجاوز مرزی قصد ورود یا خروج داشته باشد رد پای او روی سایت به جا میماند و روزانه در چند مرحله فرمانده پاسگاه در محدوده خودش بررسی سایت را انجام میدهد و به محض مشاهده رد، ردزنی را برای تعقیب و دستگیری متجاوز یا متجاوزان مرزی که عموماً از سمت افغانستان وارد میشوند ادامه میدهد.
او روشهای مختلفی که متجاوزان مرزی برای پاک کردن رد پای خود یا کمتر کردن اثر به جا مانده از ورودشان به کار میگیرند را تشریح میکند و با تأکید بیان میکند: تجربه در چک سایت مهم است و فرمانده پاسگاه و نیروهایش بر اساس تجربه روشهای مختلف به کار گرفته شده را تشخیص و به ردزنی اقدام میکنند.
پس از پایان توضیحات فرمانده، از او درباره این میل مرزی میپرسم، اینکه اینجا فقط یک مرز است و ما به آن میگوییم مرز سهجانبه! احمدیان در پاسخ به پرسشها میگوید: اینجا محدوده تحت حفاظت دو شهرستان سرخس و تایباد مشخص شده است، در حقیقت هر دو طرف ایران است اما در دامنه کوه روبهرویی یک نماد مرزی برای کشور افغانستان مشخص شده است و در محدوده برجک مرزبانی که سمت چپ ما قرار دارد مرز ترکمنستان با سیم خاردارهای کشیده شده تا نوک قله مشخص شده است.
فرمانده گروهان مرزی پل خاتون همان طور که میل مرزی افغانستان و ترکمنستان را با دست نشان میدهد از کم شدن متجاوزان مرزی این محدوده در سال گذشته خبر میدهد و عنوان میکند: اینجا در پاسگاهها مأموریتهای مختلفی داریم، انجام گشتهای هدفمند، اعزام به دیدهبانی و اعزام به کمین از آن جمله هستند که درباره اعزام به کمین باید همزمان با گرگ و میشی هوا تا روشن شدن هوا نیروها در حوزه مأموریت داشته باشند و به وسیله رادارهای فعال در پاسگاهها و دوربینهای حرارتی که افراد مستقر در کمین با خودشان حمل میکنند رصد و پایش حوزه انجام میشود.
حفاظت از خاک به تحمل سختیها میارزد
با تیم مرزبانی راهی برجک نگهبانی لب مرز ترکمنستان میشوم، محدوده محصور شدهای که یک برجک فلزی در انتهای آن ساخته شده است اطراف محدوده چند سنگر به چشم میخورد و پایین برجک دری کوچک است که محل استراحت نیروهای مستقر در برجک فلزی محسوب میشود، اتاقی که ظرفیتش همان سه نفر است، با امکانات اولیه، اینجا از تلفن همراه و وسایل سرگرمی و هر چیزی که حواست را از مأموریت مهم برجک پرت کند خبری نیست. حدود ۴۰ پله کوچک فلزی را باید بالا بروی تا برسی به سربازی که در کنار یک اتاقک فلزی که دور تا دور آن شیشه دارد روی برجک نگهبانی میدهد، نوبت نگهبانی محمد جوششی است، این سرباز مرزبانی درباره افراد حاضر در برجک و شیفتها میگوید: سه سرباز و یک کادری هستیم که هر سرباز سه ساعت این بالا پست میدهد و ۶ ساعت استراحت میکند، هر دو سه روز هم به پاسگاه برگردانده میشویم و برجکهایمان عوض میشوند.
وقتی از او درباره سختیهای دیدهبانی در دل بیابانهای لب مرز میپرسم اشاره میکند به آب و هوا، سرما و گرمای زیاد منطقه و گرد و غباری که معضل سرخس شده است اما تأکید میکند: حفاظت از این خاک و اهمیت رسالتی که اینجا بر عهده داریم به همه این سختیها میارزد.
این رسالت خطیر را گروهبان یکم محمدجواد حیاتی، سرپرست برجک دیگر مرزبانی که در همان نزدیکی برجک فلزی قرار دارد این طور شرح میدهد: اگر وظیفهای که اینجا به عهده مرزبانان است به خوبی انجام نشود ۱۰ کیلومتر عقبتر از ما روستاهای مرزی قرار دارند، هر گونه کوتاهی در انجام وظیفه امکان آسیب رسیدن به کشور را در پی دارد و تلاش ما بر این است که به خوبی بتوانیم از مرزهای جمهوری اسلامی ایران حفاظت کنیم.
آب، گاز و برق چالش جدی در منطقه
درباره آب، برق و گاز این منطقه پیشتر شنیده بودم که آب را با تانکر از صالحآباد میآورند و گاز هم پروژه نیمهتمامی است که با وجود منبع انرژی بودن سرخس متأسفانه هنوز به نتیجه نرسیده است و همه برجکهای مرزبانی هم برق ندارند، هر چند مرزبانان تمایلی ندارند از کمبود امکانات سخن بگویند اما از لابهلای خاطراتی که تعریف میکنند متوجه میشوم وقتی در سرمای شدید منطقه منبع آب یخ میزند مجبور میشوند از سوخت برای گرم کردن تانکر استفاده کنند و برق نداشتن همه برجکها موجب میشود با چراغ قوه به دنبال متجاوز مرزی در منطقهای که درختچههای گز دارد بگردند و این کار را سختتر میکند.
تنوع مأموریتهای مرزبانی در گروهان پل خاتون
نزدیک گرگ و میش است و فرمانده پاسگاه ابراهیم خانی که حفاظت از منطقه مرز سهجانبه را بر عهده دارد برای راهی کردن نیروهایش به کمین باید به پاسگاه برگردد، همراه او و فرمانده گروهان مرزی پل خاتون به پاسگاه برمیگردم، از احمدیان میخواهم درباره پاسگاههای گروهان مرزی خودش توضیح دهد، او میگوید: یک پاسگاه فقط مخصوص کارهای قضایی و ابلاغ و احضار و این امور است، البته این پاسگاه مأموریتهای روزانه پاسگاهها را هم انجام میدهد، پاسگاه دیگری داریم که مرز دریایی ما با ترکمنستان را در سد دوستی محافظت میکند، برخی پاسگاههای ما در کنار مأموریتهای روزمره خود در صورتی که ملاقات مرزی در این محدوده انجام شود پشتیبانی از برگزاری این ملاقاتها را هم انجام میدهند.
این فرمانده از تنوع مأموریتها و انجام برخی کارها برای مردم مرزنشین نیز سخن میگوید، مثلاً وقتی خانواده سه نفرهای در برف سال گذشته گیر کردند نیروهای مرزبانی برای امدادرسانی به این خانواده رفتند یا وقتی صندوقهای رأی در برف سنگین این منطقه برای رسیدن به روستاها دچار چالش بودند نیروهای مرزبانی کمک کردند تا این صندوقها به سرمنزل مقصود برسند، البته اینجا کشفیات هم متنوع است، از مشروبات الکلی و سلاح گرفته تا مواد مخدر.
به پاسگاه که میرسیم سروان حسین عزیزی نیروهایش را که برای رفتن به کمین به خط شدهاند از زیر قرآن رد میکند و به بیابانهای اطراف اعزام میشوند که در دل شب تا سپیدهدم از خاک این سرزمین پاسداری کنند، فرمانده خودش را آماده نماز میکند و وسط ساختمان پاسگاه اذان میگوید، سربازانی که مشغول فراهم کردن مقدمات افطار هستند به صف نماز میپیوندند و پس از سخنرانی امام جماعت پاسگاه روزه خود را باز میکنند.
در دل بیابانهای مرزی و به دور از خانواده انس با قرآن دلگرمی این نیروهاست و جمعخوانی قرآن در این ایام یکی از فعالیتهای فرهنگی پاسگاه محسوب میشود، تأکید مشترک مرزبانان این است که خیلی درباره سختیها به دیگران نباید گفت، شاید عزم راسخی که در خودشان برای محافظت از این آب و خاک دیدهاند در دیگران نمیبینند، شاید هم میخواهند اجر سربازی برای وطن را کم نکنند، اما هر چه که هست صلابت این مرزبانان گواه آن است که با دلشان پای اعتقاد به وطن و مقدس بودن خاکی که از آن حفاظت میکنند ایستادهاند.
خبرنگار: فاطمه سهامی
نظر شما